♥ یـــا مــهــدی ادرکــنــی ♥ شهدا شرمنده ایم

شهدا شرمنده ایم

برود هر که دلش خواست شکایت بکند.... شهر باید به منِ هیئتی عادت بکند

شهدا شرمنده ایم

برود هر که دلش خواست شکایت بکند.... شهر باید به منِ هیئتی عادت بکند

شهدا شرمنده ایم

اقا تقصیر شما نیست
که تصویر شما نیست
من آیینه ای پر از غبارم

میگویی دلم پاک است ...

میگویی دلم پاک است ....

میگویم خواهرم از دل پاک عمل پاک هم برمی آید ....

میگویی من هم عفیف هستم ....

میگویم خواهرم تو مرتبه ای از عفت را داری 

مثلا اینقدر عفت داری که تن فروشی نکنی

،زنا نکنی اما زنای چشم چطور؟

 با مرتبه کامل عفت کمی فاصله داری....

میگویی خب پسرها چرا جلوی نگاهشان را نمیگیرند؟

میگویم راست میگویی خواهرم ...

برادرم!

 با آزاد گذاشتن نگاه و اعتنا به جلب توجهات 

 دلیل بی حجابی خواهرت نشو...

امر کن



مــن آمــاده ام...


لبیک یا خامنه ای

حـضـرت مـاه

حضرتـــــ ماه

گِرفتـه  کـه  باشــی؛

نـَمــاز  آیـات  بر  مـَـن  واجِـب  میـشـود...

اِی  مـــ🌜ــاه  مَـن

شــــــــهادت

خدایا!



کاش...



آخر دیکته ی پر از غلط زندگی ام بنوبیسی:



با ارفاق شـــهادتـــ

شـهــیـد گمنام


در گمنامی هم مشترکیم ای شهیـد...

تو پـلاکت را گـم کردی...

و من هویتـم را...

سید علــــــــــــی


من مست شراب دل روحانی خویشم



مجنون عــلـی رهبر عرفانی خویشم



هر چند حیا میکنم از دلــبــر دلها...



دلبســـته دلــــدار خـــراســـانی خویشم.